English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 217 (5822 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
interval U فاصله زمانی
lapse U فاصله زمانی
lapses U فاصله زمانی
lapsing U فاصله زمانی
time lag U فاصله زمانی
time lags U فاصله زمانی
time interval U فاصله زمانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
time lag U فاصله زمانی مرده
time lags U فاصله زمانی مرده
distributed lag U توزیع فاصله زمانی
flash to bang time U فاصله زمانی بین نور و صدای گلوله
keying interval U فاصله زمانی بین دو انعکاس موج رادار
lap turn U زمان تناوب مین روبیها فاصله زمانی بین مین روبیها
lunitidal interval U فاصله زمانی بین عبور ماه از نقطهای وایجادمد در ان نقطه
predicting interval U فاصله زمانی پیش بینی شده هدف سبقت پیش بینی شده هدف
relaxation time U فاصله زمانی بین از بین بردن اشفتگی و برقراری حالت تعادل
train headway U فاصله زمانی حرکت دو ترن که یک یکان را حمل می کنند
Other Matches
slice U مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
slices U مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
single space U در میان سطور فقط یک فاصله گذاردن تک فاصله کردن
following distance U فاصله بین وسائط نقلیه فاصله میان خودروها
uptime U پریود زمانی که در طول ان یک سیستم کامپیوتر فعال است یا صحیح عمل میکندیک دوره زمانی که تجهیزات بدون خرابی کار می کنند
point blank range U فاصله از محل تیراندازی تاهدف فاصله تا هدف
interval U فاصله اختلاف فاصله مدت زمان
ppm U Position Pulse مدولاسیون یا تلفیق زمانی پالس که دران مقدار نمونه لحظهای موج موقعیت زمانی یک پالس را مدوله میکندodulation
spaces U فاصله دادن فاصله داشتن
space U فاصله دادن فاصله داشتن
collision parameter U در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
alley U منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alleys U منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alleyways U منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
assembly U 1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند
holed U فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holing U فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
hole U فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holes U فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
close march U راهپیمایی با فاصله جمع فرمان " فاصله جمع " درراهپیمایی
go no go U اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
synchrony U هم زمانی
contemporaneousness U هم زمانی
simultaneeity U هم زمانی
time limit U حد زمانی
whilom U یک زمانی
monomial U یک زمانی
time limits U حد زمانی
temporal U زمانی
onetime U یک زمانی
time sense U حس زمانی
sometime U یک زمانی
eternities U بی زمانی
eternity U بی زمانی
synchronization U هم زمانی
timeline U خط زمانی
on <prep.> U در [زمانی]
temporal U جسمانی زمانی
times U زمانی موقعی
time division multiplex U تسهیم زمانی
flashbacks U وقفه زمانی
time estimation U براورد زمانی
schedule U برنامه زمانی
time frames U چارچوب زمانی
continuous time U با پیوستگی زمانی
time frame U چارچوب زمانی
time error U خطای زمانی
time division multiplexing U تسهیم زمانی
clock paradox U پارادکس زمانی
time fire U تیر زمانی
time flutter U اختلال زمانی
time schedule U برنامه زمانی
time score U نمره زمانی
time series U سریهای زمانی
time limit U محدوده زمانی
time slice U برش زمانی
time study U بررسی زمانی
schedules U برنامه زمانی
time quantum U ذره زمانی
time priority U تقدم زمانی
time preference U ترجیح زمانی
yore U در زمانی بسیاردور
time lag U تاخیر زمانی
time preference U رجحان زمانی
time preference U ارجحیت زمانی
time lags U تاخیر زمانی
time priority U اولویت زمانی
scheduled U برنامه زمانی
time table U جدول زمانی
time path U مسیر زمانی
time limits U محدوده زمانی
time limit U محدودیت زمانی
unit of time U واحد زمانی
time horizon U افق زمانی
time fuse U ماسوره زمانی
time jitter U اختلال زمانی
timetabling U برنامه زمانی
timetrend U روند زمانی
time scale U مقیاس زمانی
time limits U محدودیت زمانی
time yield U تسلیم زمانی
timetable U برنامه زمانی
timetabled U برنامه زمانی
timetables U برنامه زمانی
time yield limit U حد تسلیم زمانی
timer switch U کلید زمانی
time sharing U اشتراک زمانی
time bar U محدودیت زمانی
no longer U نه بیشتر [زمانی]
vintage model U الگوی زمانی
When I came in U زمانی که من تو آمدم
time constant U ثابت زمانی
temporal sign U علامت زمانی
temporal maze U ماز زمانی
lags U تاخیر زمانی
no longer U نه دیگر [زمانی]
time disorientation U گم گشتگی زمانی
time base U مبدا زمانی
discrete time U با گسستگی زمانی
throughput time U اشتراک زمانی
time pressure U فشار زمانی
pressure of time U فشار زمانی
flashback U وقفه زمانی
lagged U تاخیر زمانی
timed U زمانی موقعی
timeline U تسلسل زمانی
time dilation U پارادوکس زمانی
time scales U مقیاس زمانی
time U زمانی موقعی
spatiotemporal U فضایی و زمانی
in a short time U در اندک زمانی
lag U تاخیر زمانی
mechanical time fuze U ماسوره زمانی
synchronises U انطباق زمانی داشتن
synchronised U انطباق زمانی داشتن
time series data U امار سریهای زمانی
monsoon U باد وباران زمانی
time slicing U برش زمانی زدن
time series analysis U تحلیل سریهای زمانی
high burst U تیر زمانی بالا
chronological U ترتیب زمانی وقوع
chronological U دارای ربط زمانی
monsoons U باد وباران زمانی
inductive time constant U ثابت زمانی القا
input time constant U ثابت زمانی اولیه
tdm U تسهیم زمانی ultiplexing
time sampling U نمونه گیری زمانی
timing U برنامه ریزی زمانی
time average symmetry U تقارن میانگین زمانی
synchronizes U انطباق زمانی داشتن
synchronize U انطباق زمانی داشتن
time slicing U تقسیم بندی زمانی
since he was in petticoats U از زمانی که بچه بود
aging U سخت گردانی زمانی
serve time <idiom> U زمانی رادرزندان بودن
time fire U تیراندازی با گلوله زمانی
age hardening U سخت گردانی زمانی
low time constant U ثابت زمانی کوچک
magnetic time relay U رله زمانی مغناطیسی
chronologic U دارای ربط زمانی
time division multiplexing U انتقال چندتایی زمانی
asynchronous time division multiplexing U تسهیم زمانی ناهمگام
capacitive time constant U ثابت زمانی فرفیت
vintage model U الگوی مقطع زمانی
synchronising U انطباق زمانی داشتن
cotidal U دارای هم زمانی در طغیان اب
o technique U تحلیل عوامل زمانی
rate of time preference U نرخ برتری زمانی
cross sectional data U داده ها در یک مقطع زمانی
gap U فاصله
space U جا فاصله
diastema U فاصله
space U فاصله
ranges U فاصله
discontinuance U فاصله
ranged U فاصله
equidistant U هم فاصله
per saltum U بی فاصله
head space U فاصله سر
tele U فاصله
range U فاصله
interregnum U فاصله
intermezzo U فاصله
spaces U فاصله
intermittence U فاصله
spaces U جا فاصله
interval U فاصله
interregnums U فاصله
hiatus U فاصله
lengths U فاصله
length U فاصله
em dash U خط فاصله ام
distance U فاصله
single space U تک فاصله تو هم
gaps U فاصله
en dash U خط فاصله ان
distances U فاصله
interregna U فاصله
blank U فاصله
space bar U فاصله زن
blankest U فاصله
blank character U فاصله
clearance U فاصله
unremittingly U بی فاصله
spacing U فاصله
phased U دوره زمانی اجرای برنامه
time constant of an exponential quantity U ثابت زمانی یک کمیت نمایی
greatuncle U زمانی برابر 00852 سال
strain age harden U سخت کردن کرنشی زمانی
time out of minds U زمانی که کسی یاد ندارد
phases U دوره زمانی اجرای برنامه
synchronous time division multiplexing U تسهیم زمانی همگام یاهمزمان
strain age hardening U سخت گردانی کرنشی زمانی
phase U دوره زمانی اجرای برنامه
finals U رسیدن به انتهای یک دوره زمانی
lap chart U جدول زمانی برای هر دور
age hardening susceptibility U تقبل سخت گردانی زمانی
decision lag U تاخیر زمانی در تصمیم گیری
valve duration U مدت زمانی که سوپاپ بازمیماند
social rate of time preference U نرخ ترجیح زمانی اجتماعی
Recent search history Forum search
1چیزی که عوض داره گله نداره
1confinement factor
1شما تا چه زمانی حراجی خواهید داشت؟
1The only thing standing between you and your goal is the bullshit story you keep telling
1معنی اصطلاحی nonconversation چیست؟
2زمانی که دندان من شروع به درد می کند
2زمانی که دندان من شروع به درد می کند
2معنی اسم تیتان چیست؟
1چه زمانی باید اتاق تحویل بدم
0فاصله یاب راداری
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com